از اینکه به دوستام اعتماد میکنم میترسم،الان اومدم شیراز و در قدم اول، عصری رفتم خونه یکی از دوستای صمیمیمکه چهارتای دیگشونم اونجا بودن و خب مثل همیشه به خودم قول دادم دهنمو بسته نگه دارم ولی بازم نتونستم،احححح.با اینکه الان دوساله باهم دوستیم ولی هر وقت بهشون یه چیزی میگم بعدش انقدری پشیمون میشم  که دلم میخواد گریه کنم،واییییییییییی :"