فاقد عنوان

در جنگی مقابل مصر باستان، ایرانیان ازگربه بعنوان سپر استفاده کردند و پیروزشدند. زیرا در آن دوره مصریان گربه پرست بودند و آسیب رساندن به گربه در آیین‌ شان ممنوع بود.

وای این کیوت ترین چیزی بود که خوندم TT


اشتباه تایپ کردن از سس دستی نیست از باهوشیه و بخاطر اینکه مغز این افراد چند بعدی هست و نمیتونه تمرکز کنه رو تایپ کردن معمولا اشتباه تایپی زیاد دارن.

بیا،حالا هی بما بگید خنگ:"

    • 𝐒
    • Friday 29 Mehr 01

    مینهی

    بیا خ خانوم :".

    .

    .

    به پست های بی محتوا بنده عادت ندارید؟عادت کنید تا رستگار شوید.

    • 𝐒
    • Thursday 28 Mehr 01

    برو که بی حقیقتی ، تو قلب من‌ جا نیست.

  • نظرات [ ۱ ]
    • 𝐒
    • Thursday 28 Mehr 01

    از اینکه؛

    از اینکه به دوستام اعتماد میکنم میترسم،الان اومدم شیراز و در قدم اول، عصری رفتم خونه یکی از دوستای صمیمیمکه چهارتای دیگشونم اونجا بودن و خب مثل همیشه به خودم قول دادم دهنمو بسته نگه دارم ولی بازم نتونستم،احححح.با اینکه الان دوساله باهم دوستیم ولی هر وقت بهشون یه چیزی میگم بعدش انقدری پشیمون میشم  که دلم میخواد گریه کنم،واییییییییییی :"

    • 𝐒
    • Wednesday 27 Mehr 01

    تو او چشای خووِت،سنبل می کارُم.

    • 𝐒
    • Tuesday 26 Mehr 01

    به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد.

    به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

    به جویبار که در من جاری بود

    به ابرها که فکرهای طویلم بودند

    به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من

    از فصل‌های خشک گذر میکردند

    به دسته‌های کلاغان

    که عطر مزرعه‌های شبانه را

    برای من به هدیه میآورند

    به مادرم که در آئینه زندگی میکرد

    و شکل پیری من بود

    و به زمین، که شهوت تکرار من، درون ملتهبش را

    از تخمه های سبز میانباشت، سلامی دوباره خواهم داد

    میآیم، میآیم، میآیم

    با گیسویم: ادامهٔ بوهای زیر خاک

    با چشمهام: تجربه‌های غلیظ تاریکی

    با بوته‌ها که چیده‌ام از بیشه‌های آنسوی دیوار

    میآیم، میآیم، میآیم

    و آستانه پر از عشق میشود

    و من در آستانه به آنها که دوست میدارند

    و دختری که هنوز آنجا،

    در آستانهٔ پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد

    فروغ فرخزاد-

    • 𝐒
    • Tuesday 26 Mehr 01

    یعنی؟

    ۱.یعنی من نباید ذره ای آرامش داشته باشم؟T-T 

    ۲.مدرسه ای که ساعت ۲ و نیم طعطیل شه به درد عمم میخوره.

    ۳.خستمه.

    ۴.فردا دوازده ساعت مدرسه داریم.

    ۵.خوابگاهی بودن هم گوهه هم خوب.

    ۶.گربه میخوام.

    ۷.گربه قشنگه.

    ۸.امروز تو مدرسمون بهمون گفتن فردا بهتون کباب ترکی میدیم ذوق کردم،کباب ترکی دوست دارم.@_@

    ۹.شیمی رو کامل شدم.

    ۱۰.خوابم میاد ولی فردا ادبیات امت داریم.

    ۱۱.یطوری عجیبی خستم،به والله که من تو خواب برای خدا کار میکنم.وگرچه این همه خستی در طول روز حتی بعد از خواب طبیعی نیستㅠㅠ

    ۱۲.دیروز کلا از ۱۲ صفحه امت شیمی داشتیم بعد حدس بزنید من چند ساعت همین ۱۲ صفحه رو خوندم؟ ۷ ساعت و نیم.عملا به چیز رفتم :")*گریه

    ۱۳.اهنگ جدید لسرافیم بامزه بود.

    ۱۴.منتظر کامبک کویین لانامㅠㅠ

    ۱۵.ولی بیاید قبول کنیم خواننده ای مثل لانا دیگه نمیاد و نبوده.

    ۱۶.همینا دیگه،سخن خاصی ندارم.

    ۱۷.پست  ثنا طور🤦🏻‍♀️🦭💚

  • نظرات [ ۸ ]
    • 𝐒
    • Tuesday 26 Mehr 01

    سوال :>

    با چه کسی/کسایی تو بیان خیلی صمیمی هستید و دوستید؟

    یا با چه کسایی دشمن*اسمشو نمیخوام بگید فقط بگید دشمن کسی هستید یا ن:"

    .

    خودم کسایی دوستشون دارم: پریسا،مینهی،لیل،جیوو و کاترین و انیسا

    با اینا هم حال میکنم:ثنا،سحر،حضرت پشمک و دوستای جدیدم

    ولی با کسی دشمن نیستم و این بدهT-T

    دلم میخواد داشتم باشم با یکی بپرم بهش،آخه این که نشد ، ینی با همه مهربون باشم

    وای دارین منو واردار به خودکشی می کنید خدایا کمکㅠ-ㅠ

  • نظرات [ ۲۴ ]
    • 𝐒
    • Monday 25 Mehr 01

    هر لحظه ای چراغ.

    امروز بلاخره موفق شدم از مدرسه بزنم بیرون،و خب رفتم کتابخونه :دیییی

    کتاب گزیده زیباترین اشعار نیما یوشیج رو برداشتم آوردم خوابگاه که بخونم...ولی خیلی قشنگنㅠㅠ

  • نظرات [ ۱ ]
    • 𝐒
    • Monday 25 Mehr 01

    چالش قلم جادویی.

    اگه یه روزی بهت این فرصت داده میشد که کتاب زندگیتو بزارن جلوت و هر چیزی که توش نوشته شده رو پاک کنن و بگن بیا این قلم خودت بنویسش چی مینوشتین توش؟ (به سوالا جواب بدین )

     

    1)دوست داشتی اسمت چی باشه؟

    شاید گندم،یا نگاه.

    2)دوست داشتی پدر و مادرت کس دیگه ای باشن؟

    نه!اینا خیلی دوستم دارن.

    3)دوست داشتی کجا زندگی کنی؟

    همینجا ایران.ولی اگه شهر باشه شهر خودم شیراز.

    4)دوست داشتی تو چجور خونه ای زندگی کنی ؟ (محیط خونه منظورمه )

    خونه ای که چهار کنجش فقط درخت و سبزی و گل باشه و البته نماش هم از سنگ باشه.

    5)دوست داشتی چه شکلی می بودی؟ (هر چیزی که تو ظاهرتون میتونه باشه )

    عا من قیافم عروسکی کلا چهرم اینجوریه-کشیدم به خالم- . هیچ تغییری نمیخوام ایجاد کنم.

    6)دوست داشتی تو چه رشته ای تحصیل میکردی؟

    با همینی که هستم حال میکنم.

    7)دوست داشتی ایندت چه شکلی میشد ؟

    کارمند ناسا؟-خیلی یه جوری شاید بنظر بیاد ولی من آینده رو فقط تو ناسا شاغل بودن میبینم-

    8)دوست داشتی چه اخلاقیاتی داشته باشی و چه اخلاقیاتی نداشته باشی؟

    دلم میخواد کمتر وابسته باشم،و البته کمتر تنبل.از باقیش راضیم.

    9)دوست داشتی چه مهارت هایی داشتی؟

    مهارت؟عام،شاید کمانچه زدن.البته اگه مهارت حساب میشه.*همون اولش میخواستم برم کمانچه ولی مامانم گفت برو سه تارT-T

    10)به نظرت اگه خودت تقدیرتو مینوشتی از اینی که الان هستی بهتر میشد وضعت؟

    صددرصد :دییییی

    11)به نظرت میتونی خلاف اونچه که برات تقدیر شده رفتار کنی؟

    من به تقدیر اعتقاد ندارم،؛سو بلی!

    12)از موقعیتی که الان داری راضی هستی یا دوست داشتی واقعا این قلم دست تو بود و تو تقدیر میکردی؟

    نه راضیم نه ناراضی، ولی خب دلم میخواست اگه تقدیری وجود داشت خودم نوشته باشمش!

    13)به نظرت چه زندگی خوبه؟ تعریفت از زندگی خوب چیه؟

    اخ که سخت شد،چون خیلی سخته میگم شخصیه و جواب نمیدم.

    .

    .

    منبع

    • 𝐒
    • Sunday 24 Mehr 01
    𝑊ℎ𝑎𝑡𝑒𝑣𝑒𝑟 𝑜𝑢𝑟 𝑠𝑜𝑢𝑙𝑠 𝑎𝑟𝑒 𝑚𝑎𝑑𝑒 𝑜𝑓
    ℎ𝑖𝑠 𝑎𝑛𝑑 𝑚𝑖𝑛𝑒 𝑎𝑟𝑒 𝑡ℎ𝑒 𝑠𝑎𝑚𝑒
    "Wuthering Heights – Emily Bronte”
    منوی وبلاگ